.
.
جهت مشاهده به ادامه مطلب بروید...
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
3 | 4124 | saeed64351 |
ساבه که باشے!!
زوב "حل" مے شوے...
مے روند..
سر وقت "مسائـلهـ" בیگر...!!!
همه زندگيم " درد" است؛ درد...
نمي دانم عظمت اين كلمه را درك مي كني يا نه؟
وقتي مي گويم درد،
تو به دردي فكر نكن كه جسم انسان ممكن است از يك بيماري شديد بكشد...
نه؛ روحم درد مي كند...
من گریه کردم وتو خوندی "یکی هست تو قلبم"
من لج کردم وتو خوندی "آدم که قسم خوردشو دق نمیده"
من بغض کردم و تو خوندی "بغضم گرفته وقتشه ببارم"
من تنها شدم و تو خوندی "نگران منی به تو قرصه دلم"
با احساسم بازی کردن و تو خوندی "بگو این دروغ دوس داشتنیو اینبارم، باز بگو بی تو میمیرم بگو دوست دارم"
عشقم داره از پیشم میره و تو خوندی "دیدی بی من داری میری دیدی قولاتو شکستی"
من با تو زندگی کردم
وقتایی که حالم خوب بود بلند بلند تو گوشم خوندی "قلبم رو تکراره"
حالا تو رفتی و من میگم "دل دنیا رو خون کردی که اینجوری تو رفتی"
چطوری دلت اومد تنهامون بذاری
باز باران، با ترانه، می خورد بر بام خانه...
خانه ام كو؟
خانه ات كو؟
آن دل دیوانه ات كو؟
روزهای كودكی كو؟
فصل خوب سادگی كو؟
یادت آید روزباران،گردش یك روز دیرین؟
پس چه شد دیگر،كجارفت؟
خاطرات خوب و رنگین،
در پس آن كوی بن بست،
در دل تو،آرزو هست؟
كودك خوشحال دیروز؟
غرق در غم های امروز،
یاد باران رفته از یاد،
آرزوها رفته برباد......
آرزوها رفته برباد...........
تـ ـو بـہ مـَ ـن هيـچ בيـ ـنـے نـَבآرے ... هيچـ ـے ...
اَگـہ عـ ـآشـِقـِت شـُבَم ... خـ ـوבَم خـ ـوآسـ ـتـَ ـم ...
اَگـہ هـَمــہ בُنيـآمـ ـو بـآ تـ ـو سـآخـ ـتَـم ...
خـ ـوבَم خـ ـوآسـ ـتـَ ـم ...
اَگـہ بـَعـב اَز رَفـ ـتـَنـِت هـَميـ ـن خيآلـِتـ ـَم بآ בُنيـآ عـَوَض نمـيكـُنـَ ـم ...
خـ ـوבَم خـ ـوآسـ ـتـَ ـم ...
وَلـے تـ ـو مـَבيـ ـونـے بـہ هـَمـہ كـَسآيـے كـہ بـَعـב از تـ ـو ...
اَز تـَہ دِل بـِهـِ ـم گـُفـ ـتـَن : בوسـ ـتـِت בآرَم ...
وَ مـَ ـن پـ ـوزخـَنـב زَבَم و رَב شـُבَم ...
چـ ـون בيگـہ ايـ ـن حـَ ـرف و بآوَر نمـے كـُنـَ ـم
یه وقتایی هم هست که دیگه دلت نمیخواد کسی به زندگیت اضافه شه.
دیگه حتی حوصله ی اینو نداری که بشنوی
" چرا مسیجمو دیر جواب دادی ؟"
دیگه اصن دلت نمیخواد یه دقیقه از روزت رو صرف این کنی که متقاعدش کنی که
دوسش داری یا نه.
گوشیتو میندازی یه گوشه و به زندگیت میرسی.
نمیخواد تا دیر وقت بیدار باشی و چت کنی.
یه شارژ دو تومنی کمِ کم یه هفته میمونه واست.
با هر کدوم از دوستات، چه پسر باشن و چه دختر، راحت حرف میزنی و نگران اینم
نیستی که پس فردا بگه "فلانی کی بود؟"
یه وقتایی انقد "تنهاییت" واست ارزشمند میشه که دیگه جایِ خالیِ کسی تو
زندگیت حس نمیشه...
خسته ام از تظاهر به ایستادگی
از پنهان کردن زخم هایم
زور که نیست
دیگر نمی توانم بی دلیل بخندم و با لبخندی مسخره وانمود کنم
همه چیز رو به راه است!
اصلا دیگر نمی خواهم که بخندم
میخواهم لج کنم
با خودم
با تو
با همه ی دنیا
چقدر بگویم فردا روز دیگریست و امروز بیاید و مثل هر روز باشم...؟!
خسته ام
از تو
از خودم
از همه ی زندگی
میخواهم بکشم کنار
از تو
از خودم
از همه ی زندگی
ببینمت . . .
گونه هایت خیس اســـت . . .
باز با این رفیق نابابت . . .
نامش چه بود؟
هان!
باران . . .
باز با “باران” قدم زدی ؟
هزار بار گفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها . . .
همدم خوبی نیست برای درد ها . . .فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تر میکنــــــد . . .
בلمّ پرشـבهـ از هــمهـ جـآ...از هــمهـ ڪس...
خـآلے نمیشوב...آرآم نمیشوב ...
بغضے انگآر...
بهـ جآے گلو...قلبم رآسـבڪرבهــ...
نهـ غریبهــ...
ازتـو בلگیر نیستمّ ...
از בلـمّ בلگیرمّ... בلگیر...!
تـآزگے هــآ بآ حرف ڪهـ هــیچ ...یڪ نگاهـ هــم ڪآفیست ...
برآے شڪستنـش...
هــیچ ڪ๛ نمے בآنـב...
تـو هــمّ نمے בانے...
پشت ایـטּ چهــرهـ ے آرآم בر בلمّ چهـ مے گذرב...
نمے בانے ...
از ایـטּ آرامش ظآهــر و ایـטּ בل نـآ آرآم...
چهـ قـבر خستهـ امّ...!
بگذآر هــمهـ فڪر ڪننـב مغـرورمّ ...
بگذآر فڪر ڪننـב...
فڪـرشآטּ چهـ اهــمیتے בآرב...؟!
چـهـ مے בآننـב آنهــآ ...
از سنگینے قلبـمّ...
از حـرف هـآے نگفتهـ בرونـمّ...
בلگیرمّ خــבآ...
تعداد صفحات : 2