loading...
پنجره
s-r-b-h-a-v-a بازدید : 495 دوشنبه 18 اسفند 1393 نظرات (0)

 

من گریه کردم وتو خوندی "یکی هست تو قلبم"

من لج کردم وتو خوندی "آدم که قسم خوردشو دق نمیده"

من بغض کردم و تو خوندی "بغضم گرفته وقتشه ببارم"

من تنها شدم و تو خوندی "نگران منی به تو قرصه دلم"

با احساسم بازی کردن و تو خوندی "بگو این دروغ دوس داشتنیو اینبارم، باز بگو بی تو میمیرم بگو دوست دارم"

عشقم داره از پیشم میره و تو خوندی "دیدی بی من داری میری دیدی قولاتو شکستی"

من با تو زندگی کردم

وقتایی که حالم خوب بود بلند بلند تو گوشم خوندی "قلبم رو تکراره"

حالا تو رفتی و من میگم "دل دنیا رو خون کردی که اینجوری تو رفتی"

چطوری دلت اومد تنهامون بذاری

s-r-b-h-a-v-a بازدید : 475 دوشنبه 18 اسفند 1393 نظرات (0)

باز باران، با ترانه، می خورد بر بام خانه... 
خانه ام كو؟ 
خانه ات كو؟ 
آن دل دیوانه ات كو؟ 
روزهای كودكی كو؟ 
فصل خوب سادگی كو؟ 
یادت آید روزباران،گردش یك روز دیرین؟ 
پس چه شد دیگر،كجارفت؟ 
خاطرات خوب و رنگین، 
در پس آن كوی بن بست، 
در دل تو،آرزو هست؟ 
كودك خوشحال دیروز؟ 
غرق در غم های امروز، 
یاد باران رفته از یاد، 
آرزوها رفته برباد......
آرزوها رفته برباد...........

 

a83998ae7c5ebde594689916e25a4dc3-425

admin بازدید : 411 پنجشنبه 07 اسفند 1393 نظرات (0)


 

ببینمت . . .
گونه هایت خیس اســـت . . .
باز با این رفیق نابابت . . .
نامش چه بود؟
هان!
باران . . .
باز با “باران” قدم زدی ؟
هزار بار گفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها . . .
همدم خوبی نیست برای درد ها . . .
فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تر میکنــــــد . . .

admin بازدید : 349 پنجشنبه 07 اسفند 1393 نظرات (0)


בلمّ پرشـבهـ از هــمهـ جـآ...از هــمهـ ڪس...
خـآلے نمیشوב...آرآم نمیشوב ...
بغضے انگآر...
بهـ جآے گلو...قلبم رآسـבڪرבهــ... 
نهـ غریبهــ...
ازتـو בلگیر نیستمّ ...
از בلـمّ בلگیرمّ... בلگیر...!
تـآزگے هــآ بآ حرف ڪهـ هــیچ ...یڪ نگاهـ هــم ڪآفیست ...
برآے شڪستنـش...
هــیچ ڪ๛ نمے בآنـב...
تـو هــمّ نمے בانے...
پشت ایـטּ چهــرهـ ے آرآم בر בلمّ چهـ مے گذرב...
نمے בانے ...
از ایـטּ آرامش ظآهــر و ایـטּ בل نـآ آرآم...
چهـ قـבر خستهـ امّ...!
بگذآر هــمهـ فڪر ڪننـב مغـرورمّ ...
بگذآر فڪر ڪننـב...
فڪـرشآטּ چهـ اهــمیتے בآرב...؟!
چـهـ مے בآننـב آنهــآ ...
از سنگینے قلبـمّ...
از حـرف هـآے نگفتهـ בرونـمّ...
בلگیرمّ خــבآ...

 

admin بازدید : 392 جمعه 03 مرداد 1393 نظرات (0)

 


  ناز تو و نیاز تو ، شد همه دلپذیر من
ناز تو دلپذیر شد ، هستی نا گزیر من

جز تو هوس نمی کند ، گویه ی کس نمی کند
دم ز تو می زند همین ، خوی بهانه گیر من

اینک و آنکم دگر ، از تو شده است بارور
آه که بی تو شد هدر ، پار من و پریر من

ای به منِ گرفته خو ! بی تو به کار جست و جو
خود نرود به هیچ سو ، دست و دل اسیر من

به هر چمن رسیده ام ، از تو نشان ندیده ام
تو در کجا شکفته ای ، ای گل بی نظیر من ؟

من همه با تو راستم ، چشم تو گفت و خواستم
خواستی و جسور شد ، خواهش سربه زیر من

چشم گلاب خانه ات ، مشک رها به شانه ات
نافه ی آهوانت ، قافله ی عبیر من

به هر کجا می گذرم ، به هرکسی می نگرم
عکس تو قاب می کند ، آینه ی ضمیر من

کوکبیان چشم تو ، طاق هزار کوکبند
باغ معلق شب اند ، خم شده بر کویر من

عشق تو بود و شعر ما : یک وطن و دو پادشا
گفتم شان که از شما ، تا که بود ، امیر من ؟

پاسخ من از آن میان ، عشق تو داد و گفت : هان
سینه ی تو سریر او ، سینه ی او ، سریر من ..

admin بازدید : 409 دوشنبه 30 تیر 1393 نظرات (0)

 
من دلم میخواهد ساعتی غرق درونم باشم
خالی از عاطفه ها تهی .... از موج سراب...
دورتــر از رفــــقا .... خالی از هرچه فـــــراق
من نه محتاج هستم و نه محتاج نگاهی که
بلغزدبر من.. من دلم تنگ خودم گشته وبس
admin بازدید : 387 شنبه 28 تیر 1393 نظرات (0)

شیــــــــــــریــــن نوشـــــــت:

از وقتي كه رفتـــــهـ اي...

خيـــــآل بودنــــــت جايت را گرفتهـ ...

تنهــــآيمـ نميگذارد...

صبـــــح تا شـــــــب با من است..

ازتو چه پنهــــان..


گاهي از تـــــو بيشتر دوستش ميدارم...

آخر ميداني!
هميشــــــهـ مهربـــــــآن است..

هميشـــــهـ حوصله ام را دارد..

بامن حرفميزند...

دلتنگي ام را ميبرد..

اشكم را در نمي آورد..

حتي بداخلاق هم نميشود..

خـــــــيــــــــال است ديگــــر..

هرطور بخواهم ميسازمش...
admin بازدید : 447 یکشنبه 17 فروردین 1393 نظرات (1)
روزی میرسد.......

بی هیچ خبری.......

با کوله بار تنهاییم......

در جاده های بی انتهای این دنیای عجیب.......

راه خواهم افتاد.....

من که غریبم.......

چه فرقی دارد......

کجای این دنیا باشد......

همه جای جهان........

تنهایی با من است........

admin بازدید : 442 یکشنبه 17 فروردین 1393 نظرات (0)

برهنه ات می کنند که بهتر دیده شوی...

غصه نخور گردوی کوچک،

آنچه سیاه می شود دستان آنهاست نه روی تو!

.

.

.

منبع : nifa77.blogfa.com

admin بازدید : 411 جمعه 08 فروردین 1393 نظرات (0)
جاوید عشق مرگ مهر نهال

نمی‌میرد دلی کز عشق می‌گوید
و دستانی که در قلبی، نهال مهر می‌کارد

نمی‌خوابد دو چشم عاشق نور و طلوع روشن فردا
و خاموشی ندارد، آن لبان آشنا، با ذکر خوبی‌ها


نخواهد مُرد آن قلبی که در آن عشق جاوید است

تو می‌مانی
در آواز پرستوهای آزاد و رها
آن سوی هر دیوار

تو می‌خوانی
بهاران با ترنم‌های هر باران

تو می‌بینی
گل زیبای باورهای نابت، غنچه خواهد کرد
نهال پاک ایمانت، دوباره سبز خواهد شد
نسیم صبح،
عطر آن سلام مهربانت هدیه خواهد داد
و با امواج دریا
بوسه بر دستان ساحل میزنی با عشق

تو را با مرگ کاری نیست
تو، خاموشی نخواهی یافت

الهی روح زیبا در بدن داری
تو نامیرای جاویدی

تو در هر شعله می‌مانی
تو در هر کوچه باغ عاشقی
با مهر می‌خوانی
و آواز تو را
حتی سکوتت را
لبان مردمان شهر، می‌بوسد

دوباره عشق می‌جوشد
تو چون نوری
سیاهی می‌رود،
اما تو می‌مانی..

کیوان شاهبداغی

admin بازدید : 404 جمعه 08 فروردین 1393 نظرات (0)
اشک عاشق عشق مرگ

مثل گیسویی که باد آن را پریشان می‌کند
هر دلی را روزگاری عشق ویران می‌کند

ناگهان می‌آید و در سینه می‌لرزد دلم
هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان می‌کند

با من از این هم دلت بی‌اعتناتر خواست، باش!
موج را برخورد صخره کِی پشیمان می‌کند؟

مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرت‌کِش است
هرکسی او را به زخمی تازه مهمان می‌کند

اشک می‌فهمد غم افتاده‌ای مثل مرا
چشم تو از این خیانت‌ها فراوان می‌کند

عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
درد بی‌درمان‌شان را مرگ درمان می‌کند

مژگان عباسلو

admin بازدید : 462 جمعه 08 فروردین 1393 نظرات (0)
انتظار بی تو تنهایی جهنم خیابان

در انتظار توام 
در چنان هوایی بیا 
که گریز از تو ممکن نباشد 
.. 

 

تو 
تمام تنهایی‌هایم را 
از من گرفته‌ای 

خیابان‌ها 
بی حضور تو 
راه‌های آشکار 
جهنم‌اند 

شمس لنگرودی

admin بازدید : 524 جمعه 08 فروردین 1393 نظرات (0)
بوسه عاشق عشق عهد لحظه

این عشق ماندنی 
این شعر بودنی 
این لحظه‌های با تو نشستن 
سرودنی‌ست 

 

این لحظه های ناب 
در لحظه‌های بی خودی و مستی 
شعر بلند حافظ تو 
شنودنی‌ست 

این سر نه مست باده 
این سر که مست 
مست دو چشم سیاه توست 
اینک به خاک پای تو می‌سایم 
کاین سر به خاک پای تو با شوق 
ستودنی‌ست 

تنها تو را ستودم 
آن سان ستودمت که بدانند مردمان 
محبوب من به سان خدایان 
ستودنی‌ست 

من پاکباز عاشقم 
از عاشقان تو 
با مرگ آزمای 
با مرگ … 
اگر که شیوه تو 
آزمودنی‌ست 

این تیره روزگار در پرده غبار  
دلم را فرو گرفت 
تنها به خنده 
یا به شکر خنده‌های تو 
گرد و غبار از دل تنگم 
زدودنی‌ست

در روزگار هر که ندزدید مفت باخت 
من نیز می‌ربایم 
اما چه؟ 
بوسه، بوسه از آن لب 
ربودنی‌ست 

تنها تویی که بود و نبودت یگانه بود 
غیر از تو 
هر که بود هر آنچه نمود نیست 
بگشای در به روی من و عهد عشق بند 
کاین عهد بستنی 
این در گشودنی ست 

این شعر خواندنی 
این شعر ماندنی 
این شور بودنی 
این لحظه‌های پرشور 
این لحظه‌های ناب 
این لحظه‌های با تو نشستن 
سرودنی‌ست 

حمید مصدق

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • تبلیغات


    آمار سایت
  • کل مطالب : 522
  • کل نظرات : 141
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 422
  • آی پی امروز : 284
  • آی پی دیروز : 27
  • بازدید امروز : 1,292
  • باردید دیروز : 55
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,347
  • بازدید ماه : 1,529
  • بازدید سال : 25,260
  • بازدید کلی : 1,577,995