آنگــــاه که با اذان صبـــح؛
خدا، صدای زندگی را می سراید
من تو را در طلـــــــــوع باران؛ سبز
در لاجوردی بی انتهـای آسمان؛ آبی
در نسیــــم خوش سحرگاهـــــان؛ خنک می جویم
و دلم برای دم زدن در تو تنگ می شود
ای هوای زندگی در من
زندگی من برای طلوع تو
و طلوع تو برای زندگی من
بیا تا سرشار شویم از
آوازهای قشنگ
آغازهای بی انتها
و سجده های نیایش
رو به طلوع همواره خدا
الله اکبر...
چه بزرگ است خالق مهر
و بانی آن در رویش مهربانی ما... مانی
_________
بقیه اشعار در ادامه مطلب